یه سیب
ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..
یه سیب
ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..درباره من
زیبایی چشمان تو ...بی تاب می کند مرا...
رها می شوم در کهکشان خیال
و غرق می شوم در حجم بیکران بودنت
عزیز، عشق آسمانی ام
من در زمین بودم...
شاید کمی تنها .. کمی هم خسته
نوری بر من تابید
از آسمان بود و از انتهای عالم
از جاییکه زیبایی چشمان تو می خندید!
چیزی چون جوانه ای از عشق در من رویید
عجین شد با خاک قلبم
گل کرد... شد مهر .. شد شور... شد شبیه زنده بودن
با تو... میلادی دوباره دارم
و با تو ... حرف جدیدی از زندگانی خواهم گفت
همراهم باش... تا همیشه ... تا انتها ... تا خود آسمان
<<ممنون که من رو میخونید >>
ادامه...
برچسب حاجیـــ
حج می رفتــ که به او بگویند"حاجی"
کسی که
خـــــدا را دور زده بود...
+ ای کسانی که ایمان آورده اید الله وکیلی آنقدر هم ایمان نیاورده اید..
آهنگ صدای "تو"
صدایتـــــــــــ چـه میکنـــد با من ؟؟؟"نــــامم"را که می بریـــ
درونـــم "هارپــــــــــ" می نوازنـــــــد....
مینیمالهایی به اندازه ماسه
صبح زمستان 90زمین یخ بسته
جوان کــارگری رادیدم، گاری به دست ،ماسه می کشید؟!
سخت کارمی کرد..
شرافت مندانه
(خستگی ناپذیر)
انگار دانه دانه ماسه هایش عاشقانه هایش بودند..
می گفت به عشق"او" کارمی کنم!!
ومن زیرآوار این حرفش ماندم
متاثرشدم،
به اتاق کارم رفتم،کناربخاری،لم داده به صندلی،
وبه عاشقانه هایم خندیدم..
+ اتفاقی ک امروزبرایم افتاد..مینیمال های او زیباتر بود به اندازه ماسه..میگم کاش انسانها رو از دلهاشون شناخت، نه ازپولهاشون ونه ازدارایی هاشون...7azar 90
برای روز مبادا..
روز مبـــادا رسیده استـــــــــــــ !چمدان دلــــــــــــم رامی گسترانم ،
که پراستــــ ازحرفایــــــــــــــ عاشقانه "تو"...
چـــاره ای نیستـــ انگار
خبری از "دوست ت دارم " هایی که میگفتی نیست!
اکسیر عشق
لبـــم که بالبـ هایتـــــ ، لبالبـــــــــــ می شــود !!
ســـــــــکوت معناداریــ ..
فضای اتــــاق راپراز"مهـــــر"می کند
که "آسمـــــــــان"هم دلشــ بوســه میخواهــــد..
با تو
" کُــــــلیه ام"را فروختـــــــــه امناز هایتـــــــــــــ را بخرم
نترســـ !؟!
با یک کُلیه هم می شود "زندگی کرد"...
خیانت
ازوقتی که دلها "لجام گسیخته" و تهی شده از عشق اند..هیچ منطق و اصولی را نمی شناسند!
و به دوره ای رسیده ایم که
"بایک دل میتوان هزار دل برداشت"
وقتی مرزهای اعتقادی برچیده می شود!!همه کار میشود بکنیــ
حتیـــ
خیانتــــــــــــ..
ع ش ق
شکسته شده ام!حالم از هر"عین"و"شین"و"قافی"به هم میخورد..
آاآق میکنم و بالامی آورم !!؟
وقتی معاوضه شده است،
"ع"و"ش"های قلبی قدیم با
"ع"و"ش"های قلابی مدرن
قندیل تنــــهاییــــ
بدور از آفتاب آغوشتــــــــــــ !!"قندیل" می بــــــــــندم..
کنار حجم عظیمی از بی قراری ها...
+میخواهم در آغوشت آفتابی شوم
کــــــوچ
دیشبــــــ واژه ها "لت و پـارم" کردند!!
مدتی استـــــــــــــ
عاشقانه هایم بوی "رفتـــن" می دهنـــــــــــــد....
+ واژه ها هم ،می کوچــــند، ازمن ...یکیــ یکیـــ
تهوع
استفراغ میکنـــــــــــــــــــم...آن همه دروغــــــــــــی که به خوردم داده ای ...
چه ســـــــــــــــــــــــاده باورم شــــــده بود،
دوستــ تـــــــ دارم هایتـــــــــــ را....
مینیمالیست
کوتاه می نویسمولیـــــ ...
بغض هایم طولانیستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ... !!
دار
وســــط اتاق ...چهارپایه ء زمین افتاده ...
پاهــــــــــــای آویـــــــــــزان ....
نامه ای در دست ، مچاله شده ....
(تو رفتی ، من هم میروم)
فقر
به من عاجزبی نوا، نوایی بده!!
نه ! پولـــــــــــــــ نمیخواهم
من محتاج "دوست ت دارم "هایت هستم...
سهراب 3
به سراغ من اگر می آییدفرصتی باز نمانده است ,
بیا . . .
مثل سهراب دگر جنس تنهایی من نازک نیستکه ترک بردارد
جنس تنهایی من خُرد شده است .
تو بیا مرهم باش .(ع.م)
سهراب 2
به سراغ من اگر می آیی ,زود بیا . . .
که مرا نایی نیستدل من در هوس دیدار است . . .
مثل سهراب دگر واهمه از دیدار نیست . . . .
چینی نازک من دیوار است
تو بیا ویران کن
فاصله ها را بشکن
تو بیا با ما باش...(ع.م)
سهراب 1
راستی سهراب تو کلامت این بود ,به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید .
من کلامم این است ,
تو بمان با ما باش من خودم میآیم
تو هراست این بود که نیایم تند تر مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی تو
من هراسم وقت است
نکند دیر بیایم دل او برده شود
من هراسم نرسیدن به شماست
نرسیده به کمال .ع.م
بانو ..
خود "دهخـــــــدا" هم اگرزنده بودواژه ای برای نبودنت نداشتـــــــــــــ
فراموشی..
فراموش کردنت کار من نیستــــــــــ....حضرت فیل میخواهــــــــــــــــد :)
+ کنایه از محال بودن است