یه سیب

یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..
یه سیب

یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..

سفر

 همیشـه رفتن نـیست 

سفـر

گـاهی از کفشهایـم  جا مـی مانـم

در تاریکـی  اتاق

 کاناپه ای را بغل میگیرم

سفـر میکنـم بی  چمـدان 

بـه عقـب برمیـگردم  

بی آنکـه  آبـی پشتـــ سـرم

ریختـه شـود 



به تصادفـــ دو نگـاه فکر میکنـم که کروکـی نداشت !

بر میگردم به خوشبختی که در چند قـدمیمـان بود...

به دوستتــــ دارم هـای بـی تجربه 

به آدرنـالیـن های تاریـخ  گذشتـه که هـربار مـرا به وجـد مـی آورد

و ذره ذره به خـورد زخـم هایم مـی روم

.

.

نیستی

و مـن هنـوز برای سفـر با تو چمـدان می بندم

و زنـدگی هربـار مرا پس می زنـد 

با دیوارهایی که از من بالا و بالاتر می روند ...


نظرات 3 + ارسال نظر
??? 10 اسفند 1394 ساعت 18:59

نیستی........ :(

غزل 16 فروردین 1395 ساعت 16:56

راه زیاد است ، مهم نیست !
گاهی در این برهوت سرگردان می شوم ، مهم نیست !
باد پَسَم می زند مدام ، سرما می رود توی جانم ، مهم نیست !
خودم را بغل می کنم !
فقط می خواهم بدانم جاده هر قدر دراز و طولانی بشد ،
آخرش یکجایی تو ایستاده ای ؟!
بین راه گاهی آدم هایی را می بینم که آخر جاده شان هیچکس نیست .
از این برهوت می افتند به برهوت دیگر . و همین هراسانم می کند .
و همین باعث می شود تنهایی خودم را دوست بدارم ،
آخر من که جز تو کسی را ندارم ...
______________________________________

فراوان درود علی

هرچند دیر و دور ولی به یاد و رسم گذشته ها هنوز با اومدن به وبلاگت حال و هوام عوض میشه

پاینده باشی

بهار پاییزی 7 اردیبهشت 1395 ساعت 10:44

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد