یه سیب

یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..
یه سیب

یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..

ایستگاه را اشتباه آمده ام..


شـرط زنده ماندنم این استـــ 


زمـان رو برگَــرداند و 


تـقـویـم  تـاریـخ تَـلـخ بودنتــ راسِـقـط کنــد


 و پس مانده های ذهنم , دست خـاطــرات خــاک خورده را بگیرد


بنشاند روی نیمکتی , در کنج خانه ای متروکــــ 


که باد تنها دلیل رقصیدنش باشد

.

.

.

.

 خیال که نباشد 


بی خیالت میشوم.


بی آنکه حتی روزی برای هـم دستـــ تکـان داده باشــیم !


میرومــــــــ . . . 


به تمام دلایلی که به خودم مربوط است


و تعادل دنیا را به هم خواهم زد


و زنده خواهم ماند بازخم هایی که از همان ابتدای شعر در من قَد عَلم کرده بودند..


نظرات 16 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 30 تیر 1393 ساعت 12:03

نترس!

دیگر عاشق نمی شوم!

دیگر حوصله غزل سرودن ندارم...

دیگر بی بهانه باران نمی بارم...

دیگر طعم آغوشت را نمی خواهم...

من نبودنت را با یک سرنگ در رگهایم جاری می کنم...

دوریت را هر شب پیک به پیک سر می کشم...

هق هق دلم را زیر آتش سیگار پنهان می کنم...
.
نبودنت در من جاریست...

غزل 30 تیر 1393 ساعت 12:10

مثل همیشه از خوندنش لذت بردم.
راستی علی این کامنت بالایی هم ماله منه ها!یادم رفت اسممو بنویسم :) دیدی بازم کامنت اولی شدم :)
من هی سر میزدم ولی خاطره ات رمز داشت و ...
سپاس بیکران

سپاس غزل ...زحمت کشیدی

عشق مثه نمازخوندن میمونه بعد از اینکه نیت کردی دیگه نباید به اطراف نگاه کنی . .

سعید 30 تیر 1393 ساعت 21:48

سلام علی آقا .یکی از متنهایی که واقعا لذت بردم از خواندنش

معلومه توپت خیلی پر بوده

منتظر شعرای بعدیت هستم

fer 31 تیر 1393 ساعت 12:28

salam har roz miam sar mizanam
cheghad dir broz mishi
fogholad bod

سوفی 31 تیر 1393 ساعت 13:41

سلام
من به تازگی با وبلاگ شما آشنا شده ام
اشعار شما براستی تامل برانگیز هستند

احسان احسانی 31 تیر 1393 ساعت 15:24

دیگر نه انار و علاقه ...
نه علاقه و اقاقی ...
نه پنجشنبه های قد کشیده به سمت چراغ ...
نه روز بخیر و خدا حافظ ... خاموشت کردم ...

ممنون علی جان . مثل قبلی ها خیلی خوب بود . قلمت استوار رفیق

محمد الهی 31 تیر 1393 ساعت 16:28

سلام علی بعضی از جاهای شعرو نفهمیدم خیلی سخت بود

از کی دلت گرفته تا خودم برم کت بسته بیارمش خدمتت

محمد الهی 31 تیر 1393 ساعت 16:30

رمز این پایینی چنده برم بخونمش

جاوید 31 تیر 1393 ساعت 19:14

تیری ک تو میزنی همیشه کاریست/
شعری ک تو میسرایی عالیست/
تو سیب همیشه کال این منطقه ای/
خونی ابدی در رگ و جانت جاریست/

ممنون از لطفت..شعر بسیار زیبایی بود..کاش خودتونو بیشتر معرفی می کردید

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد