یه سیب

یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..
یه سیب

یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..

ایستگاه را اشتباه آمده ام..


شـرط زنده ماندنم این استـــ 


زمـان رو برگَــرداند و 


تـقـویـم  تـاریـخ تَـلـخ بودنتــ راسِـقـط کنــد


 و پس مانده های ذهنم , دست خـاطــرات خــاک خورده را بگیرد


بنشاند روی نیمکتی , در کنج خانه ای متروکــــ 


که باد تنها دلیل رقصیدنش باشد

.

.

.

.

 خیال که نباشد 


بی خیالت میشوم.


بی آنکه حتی روزی برای هـم دستـــ تکـان داده باشــیم !


میرومــــــــ . . . 


به تمام دلایلی که به خودم مربوط است


و تعادل دنیا را به هم خواهم زد


و زنده خواهم ماند بازخم هایی که از همان ابتدای شعر در من قَد عَلم کرده بودند..