یه سیب

یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..
یه سیب

یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..

حسرت

پُکـــ می زنم

.

.

.

زمان ربوده می شود


با این همه خاکستر وتـه سیگارهای درون هم لولیده


و 


زیر سیگاری 


که دهانی است همیشه باز


برای حسرت  های وا مانده


برای قفس هایی که با هر پُکــ تنگ تر می شود

.

.

.

ما هیچ وقت راحت نمی میریم !!


و از ابرهایی که از پُکــ های مدام ساخته ایم



انتظار باران داریم ...



نظرات 32 + ارسال نظر
احسان احسانی 6 دی 1392 ساعت 14:16

سلام ... تلخ که می نویسی ... تلخ میشود کامم. خیس می شود چشمانم و صدایی گره خورده از میان بغضهایم ... برایت خدارا آرزو می کند . امیدوارم چشمان تیز بین شاعرانه ی تو زیبایی ها را بیشتر به تصویر بکشد که عشق دیدن کوچکترین زیبایی هاست

محمدرضا 8 آذر 1393 ساعت 20:04

بکش رفیق...
تنها همدم این روزهای ما سیگار است که به پای ما می سوزد و خاکستر می شود اما دم نمی زند...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد