ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..
درباره من
زیبایی چشمان تو ...بی تاب می کند مرا...
رها می شوم در کهکشان خیال
و غرق می شوم در حجم بیکران بودنت
عزیز، عشق آسمانی ام
من در زمین بودم...
شاید کمی تنها .. کمی هم خسته
نوری بر من تابید
از آسمان بود و از انتهای عالم
از جاییکه زیبایی چشمان تو می خندید!
چیزی چون جوانه ای از عشق در من رویید
عجین شد با خاک قلبم
گل کرد... شد مهر .. شد شور... شد شبیه زنده بودن
با تو... میلادی دوباره دارم
و با تو ... حرف جدیدی از زندگانی خواهم گفت
همراهم باش... تا همیشه ... تا انتها ... تا خود آسمان
<<ممنون که من رو میخونید >>
ادامه...
شعر می گویم و گُه روی ورق می آید از همه زندگی ام بوی عرق می آید خواب خوش بودم و سردردِ پس از بیداری ست عاشقی چیز قشنگی ست... ولی تکراری ست چشم بی حالم در کاسه ی خون افتاده رختخوابم جلوی تلویزیون افتاده ریشه ام سوخته و کهنه شده ته ریشم نیستی پیشم و بهتر که نباشی پیشم!!
بَرآیَتـــــ مے نــِـــפּیسَم...
{ בلـــــ تـــَــنگَم }
مے בآنَم ڪـــــﮧ "نمےخــــפּآنے" !
פּلـــــے...
مے בآنــَـــم ڪـــــﮧ "مے בآنـــــے"...
شعر می گویم و گُه روی ورق می آید
از همه زندگی ام بوی عرق می آید
خواب خوش بودم و سردردِ پس از بیداری ست
عاشقی چیز قشنگی ست... ولی تکراری ست
چشم بی حالم در کاسه ی خون افتاده
رختخوابم جلوی تلویزیون افتاده
ریشه ام سوخته و کهنه شده ته ریشم
نیستی پیشم و بهتر که نباشی پیشم!!
سید مهدی موسوی
سلام
مثل همیشه زیبا...
ممنونم که همراهی می کنید...
شاد باشید و همیشه شاعر
سلام عزیز !
به روزم
و منتظر نظر ارزشمندشما
.
.
.
نخند آقای ژکوند
شاید بهار را بشود زندانی کرد
پیچک ها اما
میله ها را سبز خواهند کرد
چطوری؟
سلام.تمام نوشته هاتون رو خوندم و نتونستم ننویسم که خیلی روان و نرم فکر میکنین و مینویسین.
امیدوارم از خودتون راضی باشین.
کوتاه اما پرمغز
دست مریزاد
سلام
ممنونم که قابل دونستید و بهم سر زدید
خیلی لذت بردم از وبلاگتون
همیشه منتظر و چشم به راه شما میباشم
ممنون
سلام.
واقعا مطالبت خیلی عالی بودن ولی اگه ادامه داشته باشن بهتره